*سوته دل* ::
شنبه 86/12/11 ساعت 4:37 عصر
سکوت ما به هم پیوست و ما ((ما)) شدیم
تنهایی ما در دشت طلا در من کشید
آفتاب از چهره ما ترسید
دریافتیم و خنده زدیم
نهفتیم و سوختیم
هرچه بهم تر ، تنهاتر
از ستیغ جدا شدیم :
من به خاک آمدم و بنده شدم
تو بالا رفتی و خدا شدی ...
دل من حالش خوشه ؛ خوشترش کن()