• وبلاگ : مه نو سفر
  • يادداشت : جوابيه به يك مثلا كارشناس ...
  • نظرات : 8 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    من هرچي بگم شما ميگي جاسوسم يا دلباخته غرب! ميگم مثل مراتع اسكاتلنده، شما فكر ميكني دلباخته اسكاتلندم، بگم مثل ييلاق لوئي شانزدهمه!‏ميگي سلطنت طلبم، حالا مراتع اسكاتلند نه، فرض كن كلاردشت! شما كه همه جوابيه رو روي همين كلمه اسكاتلند چرخوندي! اصلاً‏من معذرت. اسكاتلند نه، كلاردشت، چالوس، مرزن آباد، شانديز، خوبه؟ اگه ميدونستم شما به كلمه هاي بي بي سي و اي بي اس و اسكاتلند و اينا حساسيت داري خوب نميگفتم. شما اصل انتقاد منو نگرفتي چسبيدي به اين 4 تا كلمه؟ هركي هم ميخواد به شما انتقاد كنه اول بايد دانشنامه دكتراش رو از كمبريج بياره ارائه كنه كه شما حرفشو بشنوي؟ اينجور كه مي نويسي معلومه حسابي آمپر چسبوندي! با اين ظرفيت ميخواي بري خبرنگار شي؟ اونوقت ميگي : ميتونيم، ميشيم؟ نه! اتفاقا نميتوني! خبرنويس ميشي، ولي خبرنگار بعيد ميدونم! طنز من تو نوشته هام طنز انتقاديه، اما متن شما كاملا پيداس كه با عصبانيت نوشته شده! هميشه قبل از اينكه جواب انتقادي رو بدي، 24 ساعت به خودت وقت بده! خويشتن دار باش! و به كسي برچسب نزن. من اگه از نجف زاده مينويسم و انتقاد ميكنم، به رفتار كاريش ميپردازم! كارش رو سطحي و نوآوريهاش رو بدون مبنا ميدونم. من بهش گفتم جاسوس؟ گفتم حسود؟ گفتم...

    اما شما چي؟ يك كلمه از كارت دفاع نكردي! حتي يك كلمه. فقط در جواب داد و فرياد زدي! همين!

    كوچيك نباش، كوچيك نگاه نكن. فكر نكن نجف زاده آخرشه. فكر نكن اگه دوربين كاشتي و گزارش گرفتي آخرشه. بزرگ شو. بزرگ باش. آزاد انديش باش. انتقاد رو بپذير، هرچند تلخ باشه. هرچند از نظر تو غير منطقي باشه! يادت باشه: از نظر تو غير منطقيه. حتما يه چيز انتقاد برانگيزي هست، فكر كن و همه چيزو به حساب حسادت نذار. ببخشيد كه با اين يكي دوتا كامنت ذهن شما رو مشوش كردم! انشاالله بعد از من همه كامنت ها سراسر تحسين و تمجيد باشه. به قول خودتون ياد بگيريم تمجيد كنيم. نه؟

    موفق باشيد و خداحافظ!

    پاسخ

    سلام برادر محترم!ممنون از نصيحت ها و نقدها و راهنمايي هاي بي بغضتون ... كفايت كرد ! يا حق ...
    + ... 

    خوشم اومد

    + مهرگان 
    سلام سلام.... عجب جوابيه اي دادي .... به وقل استاد روحاني نژاد بذار همه از فضاي ازاد انتقاد استفاده كنند. نظر هر كسي محترمه. يك دوست مي گفت هر وقت ديدي اشتباه كردي توضيح بده وقتي داري درست عمل مي كني بذار هر كسي هر جوري دوست داره انتقاد كنه..... تو كه به خاطر كسي خبرنگار نميشي. تو كه معتقدي درست فكر مي كني ... پس با افتخار به عقايدت دكوپاژ بنويسي و ادامه بده....
    سلام . خوشبختانه فضاي انتقاد در كشور در خوبي است . همه جاي دنيا رسانه ها بي طرف نيستند . هر كدامشان در جهت منافع يك گروه ، حزب ويك قدرت عمل مي كنند ولي راه آن را بلدند و انچه مي خواهند بازبان حرفه اي به ظاهر قابل اعتماد تحميل مي كنند . ولي سليقه ها مختلف و ممكن است مخاطبي از سبك يك خبرنگار خوشش نيايد و حمل به مسائل خاص كند ولي بايد گفت و شنيد و با حوصله پاسخ داد .آنچه كه مسلم ا ست رسانه ملي عملا نمي تواند سلايق همه مردم وگروه ها را اعمال كند . موفق باشيد باران
    + جواد 

    حق با شماست. من اشتباه كردم. شما منو متنبه كردين. همه ساكت! فقط خبرنگارا حرف بزنن! دورد بر خبرنگاران عزيز و پاسدار حقيقت كه اصول حرفه اي كار رو به هيچ وجه زير پا نميذارن! درود درود دورووووووووووود!

    دكوپاژ خبري يك مثلاً‏ كارشناس:

    نريشن! (درست نوشتم اين كلمه رو؟) : امروز تمييز بين دلباختگي با حسين كار حرفه اي امر بسيار مشكلي شده. به سختي ميشه تشخيص داد وقتي از اصول كار حرفه اي بي بي سي تمجيد ميكني آيا حقيقتا دلباخته بي بي سي و آمريكا هستي يا نه! به سختي ميشه بين اصول حرفه اي كار و عقايد شخصي تفكيك قائل شد.

    اينسرت: يه دشت سرسبز مثل مراتع اسكاتلند كه مردم با چهره هاي خندوم دارن اونجا حال ميكنن. يه آسمون صاف و آبي. خورشيد ميتابه و همه چيز خوبه. قطعنامه سوم تصويب نشده و بنزين به وفور يافت ميشه. همه چيز خوبه و مردم در رفاه كامل هستن. نرخ بيكاري به صددرصد رسيده چون مردم انقدر در رفاه هستن كه كار نميكنن!

    خبرنگار: سلام. نظر شما چيه؟

    مصاحبه شونده ع.غ: در مورد چي؟

    خبرنگار: همينجوري كلاً!

    مصاحبه شونده ع.غ: آها! كلاً‏خيلي خوبه. فقط يه كم وقتشو بيشتر كنن.

    خبرنگار: به نظر شما آيا چگونه؟

    مصاحبه شونده ع.غ: ببينيد. همينجوري ديگه. يعني آره و اينا.

    خبرنگار: نظر شما در مورد منتقدان چيه؟

    مصاحبه شونده ع.غ: ببينيد. همشون بي سوادن. همشون مغرض هستن و چون منافعشون به خطر افتهده حرف ميزنن. اونا همه از بي بي سي و اي بي سي خط ميگيرن. همشون از صوراسرافيل خط ميگيرن. سواد ندارن كه. در حالي كه خبرنگارا خيلي خوبن. همه چيز ميدونن. اين منتقدان مغرض همشون برن بميرن. خبرنگار سلطان. خبرنگار اعليحضرت! اسيرم!

    خبرنگار: نظر شما در مورد سعه صدر خبرنگاران چيه؟

    مصاحبه شونده ع.غ: خبرنگاران اسوه صبر و استقامت و تحمل پذيري و انتقاد پذيري هستن. هرچند انتقاد پذيريشون باعث شده بعضيا پا از گليمشون فراتر بكشن و انتقاد كنن. مرده باد انتقاد. مرده باد مخالف. زنده باد خبرنگار. زنده باد كامران عزيز! مرد شماره يك رسانه هاي دنيا.

    خبرنگار: و حرف آخر؟

    مصاحبه شونده ع.غ: ميخوام جلوي دوربين گريه كنم... (گريه ميكند)

    خبرنگار: در پايان يك بيت شعر ميخونم: كلنگ از آسمان افتاد و نشكست / وگرنه من همان خاكم كه هستم

    پاسخ

    به به ! پس شما اسكاتلندي هستيد ... چه جاي رؤيايي و بهشت واريه اين اسكاتلندتون ... تازه بنزينم به وفور يافت نشه ، غصه اي نيست ... تا اتوبوس هست ، تا وسيله نقليه عمومي هست ، بنزين به چه درد مي خوره ؟؟؟ و چه مردم واقعا سخت كوشي !!! خسته مي شن كه ... آهان چيزه ، راستي ! فرموديد اونجا همه در ناز و نعمتن ... واقا ، واسه چي بايد كار كنن ؛ وقتي يه دولت دارن كه ميوه مردموشونم خودش مي خره ؟ به به به به !!! عجب دشت و مراتع سرسبزي ! چند تا ماشين داره اونجا ؟ همش اتوبوسه نه ؟؟؟ باكشونم با آب پر مي شه كه انقــــــــــــــــــــــــــــدر آسمونش آبيه ديگه ؟؟؟ خدايي سراغ خوب سوژه خبري رفتي ... مرحبا ! يه سوژه تخيلي و داراي تمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام ارزش هاي خبري !!! تازه اونجا ديگه اصلا خبرنگارم نمي خواد كه ... پاشو بيا همين جا كه كلي خبر نصيبت مي شه . آخه اونجا نه كه هيچ كس غمي نداره و بنزينو مثل آب معدني تو مغازه ها مي فروشن و هيچ كسم اتومبيل شخصي نداره و فقط نعمت و خوشيه ، واسه همين يه قرونم عايدت نمي شه ... بيا اينجا كه همه چيش پر از خبره . نه بنزين داره . نه كوه و دشت داره ، نه مردم تنبل داره ، نه آدماي بي خيال و بي غيرت ... اينجا همش غر و ناله و آسمون پر از دود و مردم كارتن خواب پيدا مي شه ... اينجا به خزعبلات گويي مي گن (( انتقاد )) ... اينجا هيچ كس بلد نيست حرف بزنه و همه دولتمرداش ، جون مردمو توشيشه مي كننو تازه براشون ميوه هم نمي خرن !!! اينجا همه ناشكرن و براي هم ، براي پيشرفت هم ، دندون تيز كردن ... آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ ... چه بده اينجا و واااااااااااااااااااااااااااااااااااااي چه خوبه اونجا ... ولي واسه ما خبرنگارا كه بد نيست . مگه نه ؟ ما پولمونو مي گيريم . آخه ما خبرنگارا جز مردم حساب نمي شيم . تافته جدا بافته ايم ... والا به خدا ... اصلا مشكلات مردم به ما چه ؟؟؟ ما خودمون عامل مشكلاتيم ؛ چون خيلي باحاليم ؛ چون زرنگيم و اصلا آقاجون ، مي تونيم . حرفيه ؟؟؟ تو ام بجنب تا ظرفيت تكميل نشده ... آره بابا جون ..;و در پايان : برادر محترم ! مشكل شما جاي ديگه ست ... الكي وقت خودتو هدر نده . برو ببين دلت از كجا پره كه بين اين همه استاد و كارشناس ، دادتو داري سر من مي زني ؟؟؟ خيلي جالب و البته عجيبه ... حل مي شه ايشالا ...(( من از روييدن خار سر ديوار دانستم / كه ناكس ، كس نمي گردد بدين بالا نشيني ها))