• وبلاگ : مه نو سفر
  • يادداشت : جوابيه به يك مثلا كارشناس ...
  • نظرات : 8 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جواد 

    حق با شماست. من اشتباه كردم. شما منو متنبه كردين. همه ساكت! فقط خبرنگارا حرف بزنن! دورد بر خبرنگاران عزيز و پاسدار حقيقت كه اصول حرفه اي كار رو به هيچ وجه زير پا نميذارن! درود درود دورووووووووووود!

    دكوپاژ خبري يك مثلاً‏ كارشناس:

    نريشن! (درست نوشتم اين كلمه رو؟) : امروز تمييز بين دلباختگي با حسين كار حرفه اي امر بسيار مشكلي شده. به سختي ميشه تشخيص داد وقتي از اصول كار حرفه اي بي بي سي تمجيد ميكني آيا حقيقتا دلباخته بي بي سي و آمريكا هستي يا نه! به سختي ميشه بين اصول حرفه اي كار و عقايد شخصي تفكيك قائل شد.

    اينسرت: يه دشت سرسبز مثل مراتع اسكاتلند كه مردم با چهره هاي خندوم دارن اونجا حال ميكنن. يه آسمون صاف و آبي. خورشيد ميتابه و همه چيز خوبه. قطعنامه سوم تصويب نشده و بنزين به وفور يافت ميشه. همه چيز خوبه و مردم در رفاه كامل هستن. نرخ بيكاري به صددرصد رسيده چون مردم انقدر در رفاه هستن كه كار نميكنن!

    خبرنگار: سلام. نظر شما چيه؟

    مصاحبه شونده ع.غ: در مورد چي؟

    خبرنگار: همينجوري كلاً!

    مصاحبه شونده ع.غ: آها! كلاً‏خيلي خوبه. فقط يه كم وقتشو بيشتر كنن.

    خبرنگار: به نظر شما آيا چگونه؟

    مصاحبه شونده ع.غ: ببينيد. همينجوري ديگه. يعني آره و اينا.

    خبرنگار: نظر شما در مورد منتقدان چيه؟

    مصاحبه شونده ع.غ: ببينيد. همشون بي سوادن. همشون مغرض هستن و چون منافعشون به خطر افتهده حرف ميزنن. اونا همه از بي بي سي و اي بي سي خط ميگيرن. همشون از صوراسرافيل خط ميگيرن. سواد ندارن كه. در حالي كه خبرنگارا خيلي خوبن. همه چيز ميدونن. اين منتقدان مغرض همشون برن بميرن. خبرنگار سلطان. خبرنگار اعليحضرت! اسيرم!

    خبرنگار: نظر شما در مورد سعه صدر خبرنگاران چيه؟

    مصاحبه شونده ع.غ: خبرنگاران اسوه صبر و استقامت و تحمل پذيري و انتقاد پذيري هستن. هرچند انتقاد پذيريشون باعث شده بعضيا پا از گليمشون فراتر بكشن و انتقاد كنن. مرده باد انتقاد. مرده باد مخالف. زنده باد خبرنگار. زنده باد كامران عزيز! مرد شماره يك رسانه هاي دنيا.

    خبرنگار: و حرف آخر؟

    مصاحبه شونده ع.غ: ميخوام جلوي دوربين گريه كنم... (گريه ميكند)

    خبرنگار: در پايان يك بيت شعر ميخونم: كلنگ از آسمان افتاد و نشكست / وگرنه من همان خاكم كه هستم

    پاسخ

    به به ! پس شما اسكاتلندي هستيد ... چه جاي رؤيايي و بهشت واريه اين اسكاتلندتون ... تازه بنزينم به وفور يافت نشه ، غصه اي نيست ... تا اتوبوس هست ، تا وسيله نقليه عمومي هست ، بنزين به چه درد مي خوره ؟؟؟ و چه مردم واقعا سخت كوشي !!! خسته مي شن كه ... آهان چيزه ، راستي ! فرموديد اونجا همه در ناز و نعمتن ... واقا ، واسه چي بايد كار كنن ؛ وقتي يه دولت دارن كه ميوه مردموشونم خودش مي خره ؟ به به به به !!! عجب دشت و مراتع سرسبزي ! چند تا ماشين داره اونجا ؟ همش اتوبوسه نه ؟؟؟ باكشونم با آب پر مي شه كه انقــــــــــــــــــــــــــــدر آسمونش آبيه ديگه ؟؟؟ خدايي سراغ خوب سوژه خبري رفتي ... مرحبا ! يه سوژه تخيلي و داراي تمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام ارزش هاي خبري !!! تازه اونجا ديگه اصلا خبرنگارم نمي خواد كه ... پاشو بيا همين جا كه كلي خبر نصيبت مي شه . آخه اونجا نه كه هيچ كس غمي نداره و بنزينو مثل آب معدني تو مغازه ها مي فروشن و هيچ كسم اتومبيل شخصي نداره و فقط نعمت و خوشيه ، واسه همين يه قرونم عايدت نمي شه ... بيا اينجا كه همه چيش پر از خبره . نه بنزين داره . نه كوه و دشت داره ، نه مردم تنبل داره ، نه آدماي بي خيال و بي غيرت ... اينجا همش غر و ناله و آسمون پر از دود و مردم كارتن خواب پيدا مي شه ... اينجا به خزعبلات گويي مي گن (( انتقاد )) ... اينجا هيچ كس بلد نيست حرف بزنه و همه دولتمرداش ، جون مردمو توشيشه مي كننو تازه براشون ميوه هم نمي خرن !!! اينجا همه ناشكرن و براي هم ، براي پيشرفت هم ، دندون تيز كردن ... آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ ... چه بده اينجا و واااااااااااااااااااااااااااااااااااااي چه خوبه اونجا ... ولي واسه ما خبرنگارا كه بد نيست . مگه نه ؟ ما پولمونو مي گيريم . آخه ما خبرنگارا جز مردم حساب نمي شيم . تافته جدا بافته ايم ... والا به خدا ... اصلا مشكلات مردم به ما چه ؟؟؟ ما خودمون عامل مشكلاتيم ؛ چون خيلي باحاليم ؛ چون زرنگيم و اصلا آقاجون ، مي تونيم . حرفيه ؟؟؟ تو ام بجنب تا ظرفيت تكميل نشده ... آره بابا جون ..;و در پايان : برادر محترم ! مشكل شما جاي ديگه ست ... الكي وقت خودتو هدر نده . برو ببين دلت از كجا پره كه بين اين همه استاد و كارشناس ، دادتو داري سر من مي زني ؟؟؟ خيلي جالب و البته عجيبه ... حل مي شه ايشالا ...(( من از روييدن خار سر ديوار دانستم / كه ناكس ، كس نمي گردد بدين بالا نشيني ها))