دیـده وَر مردی به دریـا شد فـرود *** گفـت ای دریـا چرا هستی کـبـود؟
جــامه ماتـم چــرا پــوشیـده ای؟ *** نیست چون آتش، چرا جوشیده ای؟
داد دریــــا آن نـکــودل را جــــواب *** کـز فــراق دوسـت دارم اضـطـراب!
چون ز نــامـردی نـیَم من مــردِ او *** جــامـه نــیـلـی کــرده ام از درد او
گـر بـیابـم قـطـره ای از کـــوثرش *** زنــده جــــــاویــد گــردم بـــر درش
ورنه چون من صدهزاران خشک لب *** مـی بـمیـــرد در ره او روز و شـــب
++++++++++++++++++++
خانه نـفس است خُـلدِ پُـر هوس *** خانه دل مـقعد صدق است و بـس
حضرت حـق است دریای عـظیـم *** قـطره ای خُـرد است جنّات النعیم!
هست دریا چشمه ای از کوی او *** تـو چــرا قـانـع شـوی بـی روی او؟
چون به دریـــا میـتوانی راه یـافت *** سوی یک شبنم چرا باید شتافت؟
نگاه کنید به: فرید الدین عطّار. منطق الطیر.
++++++++++
*بیست و پنجم فروردین، روز بزرگداشت عطّار نیشابوری*
فرید الدین ابوحامد محمّد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطّار نیشابوری شاعر و عارف معروف ایرانی در قرن ششم و اوایل قرن هفتم است. عطار را مرید مجدالدین بغدادی و رکن الدین اسحاق و قطب حیدر دانسته اند. عطار در پی تحولی درونی که به او دست داد، به رسم سالکان قسمتی از عمر خود را به سفر گذراند و از مکه تا ماوراء النهر را زیر پا گذاشت و بسیاری از مشایخ را زیارت کرد. از وی آثار زیادی به جا مانده است از جمله: تذکرة الاولیاء (به نثر)، الهی نامه، منطق الطیر، اسرار نامه، خسرو نامه، مصیبت نامه و دیوان اشعار.
سخن عطار با سوز عشق همراه است، از اینرو کلام او را تازیانه سلوک نامیده اند. برای بیان معانی عالی عرفانی سخنان بی پیرایه و روان را برگزیده است که در عین حال از فصاحت و انسجام برخوردار است. دریای عشق و ارادت به رسول خدا صلوة الله علیه و آله در اشعار عطار موج میزند. عطار به قول مشهور شافعی مذهب است، لکن در طریق تصوف قدم میزده است و تقریباً عموم صوفیان سند خرقه خود را به نقطه دایره ولایت محمّدیه متصل میسازند و در عقد بیعت، یداً به ید، خرقه خود را از علی علیه السلام میگیرند و ساغر عشق به طاق ابروی مردانه آن ولی مطلق و مرشد کل میکشند.
عطار به قول مشهور در حمله مغولان به نیشابور به دست یک سرباز مغول کشته شد. مزارش در نیشابور زیارتگاه دوستداران فرهنگ و ادب است. (برای اطلاعات بیشتر از زندگی و آثار عطار نگاه کنید به مقاله شرح احوال عطار به قلم استاد بدیع الزمان فروزانفر و مقدمه تذکرة الاولیاء به قلم دکتر محمّد استعلامی)
دل من حالش خوشه ؛ خوشترش کن()